دیالکتیک تنهایی

ساخت وبلاگ
آقا سعدی می فرمایند:از دشمنان برند شکایت به پیش دوستچون دوست دشمن است، شکایت کجا بریم.روحم را که وارسی میکنم،پر از زخم هایی ست که از دوست و رفیق خورده ام،هیچ وقت نتوانستم،فاصله ی خود را با دیگران حفظ کنم و همیشه آسیب دیده ام،به خودت بیا دیگه پسر.حوصله هیچ چیز و هیچ کس را ندارم،زود رنجی،تاریکم کرده است،مذبوحانه،ستاره ها را از آسمان می چینم و در سینه ام،نگه میدارم،اما روشنی هایم دیری نمی پاید و ذرات امید،مانند کرم های شب تاب، در آغوش اندوه من خاموش می شوند.داروهایم را سروقت نمیخورم،کمتر حرف میزنم،رغبتی برای خروج از خانه ندارم،دیگران را از خود می رنجانم،برای گربه ها دیگر وقت نمیگذارم،به درد دل های پدر گوش نمی دهم، مشغول،ویران نموندن هستی خویش هستم،از سقف آسمان آویزان شده ام،سینه ام،موطن باد های بی مادر،که سراسیمه و هراسان،ناامیدانه،در غربت،با خاک و خاکستر در هم آمیختند و غریبانه کوه شدند،رود شدند و در اعماق خاک ها،با یادواره ها،همراه شدند.اینجای زندگی اصلا خوب نیست،کاش میشد زودتر بگذره. دیالکتیک تنهایی...
ما را در سایت دیالکتیک تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fshaer205 بازدید : 62 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1402 ساعت: 15:19